کورشکورش، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

به دنیای من و نیما خوش اومدی پسرم

لالایی

لالا لالا گل پونه بابا عمره بابا جونه دلم وا میشه مثل گل همین که میرسه خونه بابات چتره بابات سقفه نه اینکه شوهرم باشه دلم آرومه وقتی که  سایش روی سرم باشه بقیه لالایی ها .......ادامه مطلب لالا لالا اگه بابا نداره خونه و ویلا ولی یک آسمون خوبه دلی داره  پر از دریا بابا آبی تر از دریاست من و تو ماهیه اونیم رو پیشونیش هزار موجه ازین موجا چه می دونیم   لالا لالا گل شیپور داره بابات میاد از دور خونه مثل عسل شیرین به این کندو میاد زنبور بیا مثل گلی باشیم  که رنگ و بوی خوش داره ...
18 آبان 1394

پسر دانا و فهمیده

می خاستم برم اداره.مامانم تنها بود و محمد امین پیشش نبود پس اگر میگذاشتنت خونه اقا جون حوصلت سر میرفت.به بابات گفتم کورش رو بگیر تا من برم گفت اصلا وقتشو ندارم .توی یک لحظه تو رو سوار ماشین کردم کمربندتو هم بستم .گفتم اگر ننشستی یا شیطنت کردی دور میدون دور می زنم و بر می گردم .خلاصه ما سوار شدیم و با دو تا بوق به بابات فهموندم که ما رفتیم.پسرم خیلی دانا و فهمیده نشست.کمی هم چپ چپ نگام کردی و خلاصه اخراش کمی نق زدی آهنگی برات گذاشتم و اروم شدی.تا رسیدیم بهترین پسر دنیا بودی.به خاطر قدر دانی از پسرم روبروی اداره بردمت پارک تا کمی بازی کنی .واسه خودت مستقل شدی هر سرسره ای که من میگذاشتمت رو رد می کردی و یکی دیگه رو انتخاب می کردی ولی کلی بهمون ...
14 آبان 1394
1